{وقتی داری با پسر چت میکنی}پارت۲
ات:تو هیچوقت…نه ….منو ببخش … معذرت میخوام
سرت رو پایان انداختی تا لینو اشکات رو که در حال ریزش بودن رو نبینه…. و از طرفی هم احساس عذاب وجدان نمیذاشت که سرت رو بالا بگیری….پس توی همون حالت موندی که با گرفته شدن سرت توسط لینو مجبور بودی تو چشماش نگاه کنی البته نه اون چشمای عصبانی بلکه توی همون چشمای پر محبت و همیشگیش خیره شده بودی….
لینو لبخند محوی زد و بوسه ای اروم و کوتاه مهمونت کرد و دوباره به چشمات خیره شد “تو و این زندگیه مشترک برام از هر چیزی با ارزش تره پس ات قول بده همیشه همه چیز رو به من بگی …حتی کوچکترین چیز ها رو …. خب ؟”
لبخندی زدی و سرت رو به نشونه تایید تکون دادی و محکم تو بغلش پریدی…. ”دوست دارم لینو ….بیشتر از هر چیزی” لینو اولش با تعجب به تویی که تو بغلش بودی نگاه مرد اما بعد اون هم تو رو در آغوش گرفت و دستاشو نوازش بار روی کمرت کشید” منم همینطور منم دوست دارم عزیزکم”
سرت رو پایان انداختی تا لینو اشکات رو که در حال ریزش بودن رو نبینه…. و از طرفی هم احساس عذاب وجدان نمیذاشت که سرت رو بالا بگیری….پس توی همون حالت موندی که با گرفته شدن سرت توسط لینو مجبور بودی تو چشماش نگاه کنی البته نه اون چشمای عصبانی بلکه توی همون چشمای پر محبت و همیشگیش خیره شده بودی….
لینو لبخند محوی زد و بوسه ای اروم و کوتاه مهمونت کرد و دوباره به چشمات خیره شد “تو و این زندگیه مشترک برام از هر چیزی با ارزش تره پس ات قول بده همیشه همه چیز رو به من بگی …حتی کوچکترین چیز ها رو …. خب ؟”
لبخندی زدی و سرت رو به نشونه تایید تکون دادی و محکم تو بغلش پریدی…. ”دوست دارم لینو ….بیشتر از هر چیزی” لینو اولش با تعجب به تویی که تو بغلش بودی نگاه مرد اما بعد اون هم تو رو در آغوش گرفت و دستاشو نوازش بار روی کمرت کشید” منم همینطور منم دوست دارم عزیزکم”
۲۵.۴k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.